[ad_1]
شما چه فکر میکنید؟ به نظر شما بیت کوین در نهایت یک پول همتابههمتا برای پرداختهای دیجیتالی است یا ابزاری برای ذخیره ارزش؟ جف ویلسر (Jeff Wilser) از نویسندگان مطرح وبسایت کوین دسک، در یادداشتی به بررسی شبکه لایتنینگ، وضعیت توسعه و کاربردهای آن پرداخته و معتقد است فناوری لایتنینگ در نهایت این امکان را برای بیت کوین ایجاد میکند که جای خود را بهعنوان یک شبکه پولی همتابههمتا در میان میلیاردها کاربر باز کند.
بهعقیده نویسنده و مصاحبهشوندگان این مقاله، آنچه امروز به گفتمان غالب کاربران شبکه بیت کوین تبدیل شده، چیزی بیش از همهمه برای قیمتهای بالاتر و نگهداری بیت کوین بهعنوان یک سرمایهگذاری بلندمدت نیست. میلیاردرهایی همچون ایلان ماسک و مارک کوبان، بیت کوین را به زمینی برای بازیهای سوداگرانه خود تبدیل کردهاند و بسیاری از کاربران هم خواسته یا ناخواسته به این جریان دامن میزنند این در حالی است که هدف آفرینش بیت کوین از ابتدا کاربرد پولی آن بوده و اساساً ارزش بیت کوین هم از همین کاربرد ناشی میشود.
در این بین، شبکه لایتنینگ (Lightening Network) را شاید بتوان اصلیترین راهکار بیت کوین برای افزایش مقیاسپذیری و استفاده از آن در تراکنش های روزمره دانست. در حقیقت، پیشرفتهایی مانند توسعه همین شبکه لایتنینگ بود که اتفاقی مانند استفاده از بیت کوین بهعنوان پول رسمی در السالوادور را ممکن کرد.
اگر واقعبینانه نگاه کنیم، بیت کوین برای تبدیلشدن به یک شبکه پولی و ابزاری برای پرداختهای روزمره (هدفی که از ابتدا برای بیت کوین تعیین شده بود)، باید بتواند مشکل مقیاسپذیری را رفع کند. در غیر این صورت، این ارز دیجیتال بهعنوان نوعی از ذخیره ارزش باقی خواهد ماند و تنها برای کسانی کاربرد خواهد داشت که بهدنبال افزایش قیمت آن هستند.
ادامه این مطلب را از زبان نویسنده آن میخوانید.
بیت کوین در السالوادور؛ اتفاق خوبی که مدیون لایتنینگ است
در اوایل ماه ژوئن، ۶۲ عضو از ۸۴ عضو مجلس قانونگذاری السالوادور (یعنی ۷۴ درصد از نمایندگان) به لایحه پذیرش بیت کوین بهعنوان پول قانونی رسمی کشور رأی دادند. نایب بوکله (Nayib Bukele)، رئیسجمهور حامی بیت کوین السالوادور، با اشاره به تصویب این قانون در مجلس، در توییتر خود نوشت: «تاریخ!».
حق با او بود؛ اقبال عمومیِ ملت السالوادور به ارزهای دیجیتال را فارغ از اتفاقات بعدی، میتوان تأثیرگذارترین رویداد در تاریخ بیت کوین دانست.
اگر دقیقتر نگاه کنیم، میبینیم که دلیل این اتفاق، امیدواری کشاورزان السالوادوری برای رشد سبد دارایهای بیت کوین یا سفتهبازی و کسب سود از نوسانات آن نبود؛ در اقتصادی که ۷۰ درصد آن بر پایهٔ پول نقد و ارزهای فیات میچرخد، روستاییان و کشاورزان حالا از بیت کوین استفاده میکنند؛ برای خرید میوه و سبزیجات مقادیر کمی ساتوشی برای یکدیگر میفرستند و چشمانداز اصیل همتابههمتای بیت کوین که مایه خرسندی ساتوشی ناکاموتو، سازنده بیت کوین است را برآورده میکنند. بهبیان دیگر، کاربرد بیت کوین در السالوادور دیگر نه بهعنوان ابزاری برای ذخیره ارزش، که بهعنوان نوعی از پول واقعی است.
این دقیقاً چیزی است که از ابتدا موردنظر ساتوشی بود. بسیاری از افراد معتقدند که کاربرد بیت کوین در دنیای امروزی به بیراهه رفته است. بیت کوین در دنیای امروز ما بهعنوان ابزاری برای «ذخیره ارزش» به کار میرود؛ در حالی که از ابتدا قرار بود بیت کوین پول دیجیتالی باشد که بهصورت همتابههمتا در بین افراد مختلف منتقل میشود و نیاز به وجود واسطه را برطرف میکند. در طرف مقابل، بسیاری از منتقدان به مقیاسپذیری کم بیت کوین اشاره میکنند و ادعا میکنند که با توجه به سرعت پایین تراکنشها در بیت کوین، نمیتوان آن را جایگزین ارزهای فیات کرد.
گزارشها حاکی از آن است که السالوادور برای انجام پرداختهای بیت کوین، از اپلیکیشنی به نام «استرایک» (Strike) استفاده خواهد کرد. استرایک یک پردازشگر پرداخت در حوزه ارزهای دیجیتال است که استارتآپ زپ سولوشنز (Zapp Solutions) واقع در شیکاگو آن را توسعه داده است. مدیرعامل این استارتآپ شخصی به نام جک مالرز (Jack Mallers) است که نشریه فوربز او را در لیست ۳۰ نفره اشخاص تأثیرگذار زیر ۳۰ سال در حوزه امور مالی در سال ۲۰۲۱ قرار داده است. کارکرد اصلی استرایک، تسهیل پرداختهای خرد بیت کوین است. استرایک پرداخت مبالغ کوچک بیت کوین را امکانپذیر میکند و تراکنشهای آن سریع، راحت و ارزان هستند.
این اپلیکیشن بر پایهٔ شبکه لایتنینگ بیت کوین کار میکند. اعضای جامعه ارزهای دیجیتال، لایتنینگ را بهعنوان یک پروتکل «لایه دوم» میشناسند که تراکنشها را «خارج از بلاک چین» و از طریق شبکهای از کانالها و گرهها (نودها) انجام میدهد؛ شبکهای که خود کاربران آن را اداره میکنند، تراکنشهای آن سریع و ارزان است و روزبهروز در حال توسعه است.
جک مالرز ادعا میکند همیشه میدانسته که برای توسعه اپلیکیشن خود، از شبکه لایتنینگ استفاده خواهد کرد. او ضمن اشاره به لایتنینگ بهعنوان «یکی از تأثیرگذارترین پیشرفتهای تاریخ بشر در عرصه فناوریهای مالی» میگوید:
واضح بود که برای توسعه این اپلیکیشن [استرایک] باید از شبکه لایتنینگ استفاده کنم.
لایتنینگ موتور محرک این استفاده گسترده از بیت کوین است و میتوان استدلال کرد که شبکه لایتنینگ، مهمترین پروژهای بوده که برای مهمترین دارایی در کل دنیای بلاک چین (یعنی بیت کوین) طراحی شده است. با این حال، تیم لایتنینگ لبز (Lightening Labs) که شرکت توسعهدهنده نرمافزارهای مرتبط با شبکه لایتنینگ است و الیزابت استارک (Elizabeth Stark)، مدیرعامل و همبنیانگذار آن خیلی وقت است از مرکز توجهها خارج شدهاند. بهبیان دیگر، به نظر میرسد شبکه لایتنینگ ارزشی که باید را دریافت نکرده و به آن کملطفی شده است!
پس از پذیرش عمومی این شبکه در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸، استارک غالباً از نشریات و خبرها دوری کرده و توجهش را معطوف به کار کرده است. شاید اکنون بهترین نقطه برای ورود مجدد لایتنینگ به صحنه باشد. گفتمان اخیر بیت کوین که در تیتر خبرها یا توییتها هم به چشم میخورد، چیزی شبیه به یک زنجیره یا جریان بیپایان از موضوعاتی مثل «قیمت، قیمت، قیمت، ایلان ماسک، قیمت، چین، قیمت، قیمت، ایلان ماسک» است. شبکه لایتنینگ میتواند بهعنوان نوعی پادزهر عمل کند و جو ایجادشده از سوی این علاقهمندان به سفتهبازی را تا حدی خنثی کند.
اخبار مربوط به لایتنینگ برای کسانی خوشایند است که بهدنبال استفاده کاربردی از بیت کوین بهعنوان پول هستند؛ نه سرمایهداران و سرمایهگذارانی که به آن به چشم «طلای دیجیتال» نگاه میکنند و به امید افزایش قیمت آن در آینده، آن را میخرند و انبار میکنند. استارک دراینباره میگوید:
این ایده که بیت کوین را فقط طلای دیجیتال بدانیم، باعث میشود قابلیتهای اصلی آن زیر سؤال برود. بیت کوین یک پول قابلبرنامهریزی است و لایتنینگ میتواند امکان استفاده از آن را برای میلیاردها نفر در سراسر دنیا فراهم کند.
به نظر میرسد حالا نوبت لایتنینگ است. استارک و تیمش پیامی برای جهان دارند: لایتنینگ دیگر یک امکان «بالقوه» نیست. این شبکه دیگر مربوط به آینده نیست. لایتنینگ اینجاست و کار میکند.
لایتنینگ؛ شبکهای برای انتقال کوچکترین واحدهای بیت کوین
اگر ۳ سال پیش در یک گردهمایی دربارهٔ لایتنینگ شرکت میکردید، احتمالاً با سیلی از عبارات و اصطلاحات پیچیده مواجه میشدید و بدون اینکه از آنها سر در آورید، با خود میگفتید: واقعاً آینده بیت کوین این است؟
از آن زمان چیزهای زیادی تغییر کرده است. دزیره دیکرسون (Desiree Dickerson)، معاون عملیات لایتنینگ لبز که دانش مختصری در حوزههای بیوفیزیک، ژنتیک و غدد دارد و همچنین در کارنامهاش سابقه کمک به دولت در اجرای قانون درمان ارزانقیمت هم به چشم میخورد، میگوید:
لایتنینگ اکنون به واقعیت تبدیل شده است. مردم فکر میکنند این شبکه دو سال دیگر اجرایی میشود؛ اما اینطور نیست. امروزه اپلیکیشنهایی وجود دارند که استفاده از آنها نیازی به دانش فنی و آگاهی از مفاهیمی مانند نود ندارد. من شخصاً هر روز از لایتنینگ استفاده میکنم.
لایتنینگ سریع است؛ بسیار سریع! بهگفتهٔ دیکرسون، لایتنینگ در حال حاضر در هر ثانیه ۲۵ میلیون تراکنش انجام میدهد (در حالی که بلاک چین بیت کوین فقط ۷ تراکنش بر ثانیه انجام میدهد) و انتظار میرود که این مقدار، با رشد شبکه باز هم افزایش یابد. او میگوید که تسویه شبکه لایتنینگ بهجای اینکه درون زنجیره انجام شود و ۱۰ تا ۶۰ دقیقه طول بکشد، بهصورت آنی انجام خواهد شد. این ویژگی باعث تغییر معنای استفاده از بیت کوین میشود.
در دوره بازار گاوی، ایده «ذخیره ارزش بودن» بیت کوین بهطور کامل و بیش از هر زمان دیگری به تحقق پیوست. پاسخ لایتنینگ به این اتفاق اما چندان سریع نبود. دیکرسون میگوید:
لایتنینگ نحوه تعامل مردم با بیت کوین را دگرگون خواهد کرد. مزیت لایتنینگ این نیست که شما را از رشد ۱۰۰ برابری سبد داراییتان شگفتزده کند؛ در عوض از این شگفتزده خواهید شد که لایتنینگ واقعاً کار میکند و میتوانید با آن تراکنش انجام دهید!
با این همه، نکته جالبی که درمورد لایتنینگ وجود دارد و شاید بیان آن خالی از لطف نباشد، تعداد کم کارکنان تیم لایتنینگ لبز است. با توجه به اهمیت این شبکه برای فضای بلاک چین و با وجود توسعهدهندگانی که روی کد لایتنینگ کار میکنند، تصور میشود که تعداد کارکنان این تیم صدها نفر است؛ اما حقیقت این است که لایتنینگ لبز جمعاً ۲۱ نفر کارمند دارد. تیم بهصورت دورکاری کار میکند و از شهرهای دور، از سانفرانسیسکو گرفته تا واشنگتن و نیویورک با هم در ارتباطند.
لایتنینگ یک هدف اصلی دارد: اینکه کاری کند که در ۱۰ سال آینده، ۱ میلیارد نفر از بیت کوین استفاده کنند.
طبق برآوردها ۴۶ میلیون آمریکایی بیت کوین دارند؛ اما فقط تعداد کمی با آن تراکنش انجام میدهند. سوال اینجاست که چطور میتوان میزان استفاده از بیت کوین را افزایش داد؟ برای ایالات متحده، ۲ رویکرد اساسی وجود دارد که میتوان از طریق آنها پذیرش لایتنینگ را افزایش داد.
اولین و واضحترین رویکرد، افزودن لایتنینگ به پلتفرمهای ارز دیجیتال (صرافیهایی مانند کوین بیس، رابین هود، کش اپ) است و دومین رویکرد، کمک لایتنینگ به توسعه اپلیکیشنهای جدیدی است که از لایتنینگ در آنها استفاده میشود.
افزودن لایتنینگ به پلتفرمهای ارز دیجیتال موجود
در میان تمامی راهکارهای ارائهشده برای گسترش کاربردهای بیت کوین، افزودن لایتنینگ به کش اپ (Cash App) علیرغم سختیهایی که میتواند داشته باشد، بسیار محتمل به نظر میرسد و بهاحتمال قوی به محبوبیت لایتنینگ کمک خواهد کرد (کش اپ یک نرمافزار پرداخت موبایلی است که در آمریکا و بریتانیا کاربرد دارد).
جک دورسی، بنیانگذار توییتر و سرمایهگذار لایتنینگ لبز که در اداره کش اپ نقش دارد، خود یکی از طرفداران بیت کوین است که بیش از دو سال قبل پیشبینی کرده بود تعامل لایتنینگ با این نرمافزار حتمی است و تنها مسئلهای که وجود دارد، «زمان شروع این همکاری» است.
البته از آن زمان تا به حال، اقدام خاصی برای شروع این همکاری صورت نگرفته و اخباری هم در این رابطه منتشر نشده است. حتی استارک هم درخواست ما برای توضیح بیشتر در این مورد را نپذیرفت؛ اما بهتازگی دورسی عنوان کرده که ادغام شبکه لایتنینگ در خودِ توییتر قطعاً انجام میشود و «تنها مسئله موجود، زمان است».
توسعه اپلیکیشنهای جدید مبتنی بر لایتنینگ
راهکار دومی که برای افزایش پذیرش لایتنینگ داریم، نسبت به راهکار اول خلاقانهتر و در عین حال، کمی مبهمتر و دشوارتر است. در واقع این مسیری است که در پشت پرده تمامی فعالیتهای دیگر، در حال طیشدن است. لایتنینگ در حال ساخت ابزارهایی برای توسعهدهندگان است؛ با این امید که این توسعهدهندگان هم اپلیکیشنهای جذابی مبتنی بر لایتنینگ بسازند که مردم از آنها استفاده کنند.
استارک میگوید:
وقتی برای توسعهدهندگان ابزار بسازید، تأثیرگذاری بسیار بالایی خواهید داشت. ما بهعنوان بخشی از هدف و عملیات لایتنینگ، در حال توسعه یک لایه تراکنش و پرداخت دیجیتال هستیم و برای ممکنکردن این هدف، ابتدا زیرساختهای لازم را ایجاد میکنیم.
اپلیکیشن استرایک نمادِ این راهبرد است. دانلود استرایک و نصب و اتصال آن به حساب کاربری روی تلفن همراه، تنها ۹۰ ثانیه طول میکشد. در حال حاضر، این یکی از سادهترین اتصالهای ارز فیات به دیجیتال است.
رایان گنتری (Ryan Gentry)، یکی از مهندسین سابق اینتل که مسئول توسعه تجاری لایتنینگ است میگوید:
مسیر مستقیمی از فیات به لایتنینگ وجود دارد. این [لایتنینگ] کار بسیار عظیمی است و قاعده بازی را عوض میکند.
تمام چیزهایی که تا به حال در مورد آنها صحبت کردیم، اهمیت خود را اینجا نشان میدهند. استارک یک قیاس جالب دارد که میگوید سالها پیش اگر خوششانس بودید و در ملتی ثروتمند یا در نزدیکی یک دانشگاه یا شهر بزرگ به دنیا میآمدید، به کتابخانه و کتاب دسترسی داشتید؛ اما اگر در یک شهر کوچک در السالوادور زندگی میکردید، احتمالاً به هیچ کتابی دسترسی پیدا نمیکردید. اینترنت باعث شد عموم مردم به کتابها دسترسی داشته باشند و اطلاعات کسب کنند.
استارک قصد دارد همین دستاوردی که اینترنت برای افراد جامعه در پی داشت را برای بیت کوین هم ممکن کند. استارک اهمیتی به قیمت بیت کوین نمیدهد؛ بلکه قصد دارد از طریق بیت کوین، روزنههای «مالی» را برای همه انسانها در جایجای جهان باز کند.
دستاوردهای لایتنینگ
طرفداران بیت کوین سالها بر این باور بودند که ارزهای دیجیتال میتوانند به ۱.۷ میلیارد نفری که در جایجای دنیا از خدمات بانکی بیبهره هستند، خدمات مالی ارائه کنند؛ اما اغلب این ادعاها تا مدتها در حد حرف باقی میماند و هیچ راهکار عملی برای دستیابی به این هدف ارائه نمیشد.
استارک دراینباره میگوید:
نتیجه نهایی این لایه ارزش اینترنتی چه خواهد بود؟ اینکه فرصتهایی را برای بسیاری از افراد ایجاد میکند که از قبل به آن دسترسی نداشتند.
در یک اتاق کلابهاوس که در ۱۹ مه (۲۹ اردیبهشت) درباره لایتنینگ برگزار شد، الکس گلدشتاین (Alex Gladstein)، مدیر راهبردی بنیاد حقوق بشر اشاره کرد که ۱.۲ میلیارد نفر در جهان در مناطقی زندگی میکنند که تورم دو یا سه رقمی دارد. همیشه وقتی صحبت از تورم میشود، مثال کشور ونزوئلا در ذهن ما شکل میگیرد؛ اما بهگفتهٔ گلدشتاین، مشکل حادتر از چیزی است که ما تصور میکنیم؛ چراکه بسیاری از کشورهای جهان در وضعیت تقریباً مشابه هستند.
او برای اثبات ادعای خود به نیجریه با ۲۱۰ میلیون نفر جمعیت و ۱۵ درصد تورم رسمی، ترکیه با ۱۰۰ میلیون جمعیت و ۱۵ درصد تورم، آرژانتین با ۴۵ میلیون نفر و ۵۰ درصد تورم و پاکستان با ۲۰۰ میلیون نفر و ۱۰ درصد تورم اشاره میکند. گلدشتاین در مقاله تأثیرگذاری که برای مجله بیت کوین (Bitcoin Magazine) نوشته، اشاره میکند که امروزه بیت کوین و بهویژه ترکیب آن با شبکه لایتنینگ بهکمک شهروندان این کشورها آمده تا کیفیت زندگی آنها را بهبود ببخشد.
بهعنوان مثال، یکی از افرادی که از لایتنینگ در زندگی خود تأثیر پذیرفته، کال کاسا (Kal Kassa) از اتیوپی است که گهگاهی با او صحبت میکنم. کاسا صاحب یک شرکت بازاریابی است و از لایتنینگ برای پرداخت دستمزد طراحی گرافیک، برنامهنویسی، ترجمه و کمک به سیستم مدیریت محتوا استفاده میکند. کاسا میگوید:
آنها صورتحساب را میفرستند و من در کمتر از یک ثانیه با لایتنینگ مبلغی را انتقال میدهم و آنها هم شگفتزده میشوند.
او از لایتنینگ و کمک به مردم برای شناخت این فناوری لذت میبرد. او حتی سعی میکند افرادی که به تکنولوژی و ابزارهای ارتباطی دسترسی ندارند را هم با فناوری لایتنینگ آشنا کند. بهعنوان مثال کاسا در مورد یک جوان ۱۷ ساله اتیوپیایی که لپ تاپ ندارد و نمیتواند برای او کار کند میگوید:
او میتواند برای من یک جوک بفرستد و اگر آن را قبلاً نشنیده باشم، به او ۵۰۰ ساتوشی میدهم.
این سکه یک روی دیگر هم دارد. در ایالات متحده و دیگر بخشهای توسعهیافته جهان، اغلب دربارهٔ «خرجکردن بیت کوین» سخن گفته میشود. گنتری این نقطهنظر را یک «چشمانداز غالبِ غربی» میداند و معتقد است که در کشورهای در حال توسعه، بیشتر بر «بهدستآوردن بیت کوین» تأکید میشود تا خرجکردن آن.
گنتری میگوید:
سادهترین راه بهدستآوردن بیت کوین، از طریق کیف پول لایتنینگ است.
گیمرها را در نظر بگیرید؛ کسانی که به بازیهای خاصی علاقهمندند و بخش زیادی از وقت خود را صرف این بازیها میکنند. با استفاده از لایتنینگ، آنها دیگر وقت خود را تلف نمیکنند؛ بلکه در حین انجام بازی ساتوشی جمع میکنند.
دیکرسون که سالهاست مشغول بازیکردن است (و عاشق بازی Zelta است)، این را یکی از نویدبخشترین و آیندهدارترین موارد استفاده لایتنینگ و همچنین راهی برای برطرفکردن نابرابری میداند که مدتهاست فراموش شده است. دیکرسون میگوید:
محتوایی که کاربران تولید میکنند برای منتشرکنندگان بازیها بسیاری باارزش است؛ اما چرا به کاربران پولی پرداخت نمیشود؟
حالا کاربران بهجای کسب امتیازهای بالا و بردن طلای مجازی در بازیهای تخیلی، وقتی اژدهایی را میکشند، مقداری ساتوشی دریافت میکنند. یا مثلاً در بازیهای اکوسیستم گیمینگ Zebedee، میتوانید به یک «رقابت مرگ» یا «حالت زندهماندن» وارد شوید و از طریق آن کسب درآمد کنید.
طبق توضیح Zebedee، وقتی حالت «زنده ماندن» را انتخاب میکنید، ساتوشیهای واقعی به دست میآورید؛ وقتی امتیاز کسب میکنید، جانِ اضافه میگیرید؛ وقتی بمیرید، جانتان کم میشود و اگر ساتوشیهایتان تمام شوند، از سرور بیرون انداخته میشوید.
برخی از کاربردهای دیگر لایتنینگ
خوشبختانه کاربردهای لایتنینگ در دنیای امروز زیاد است؛ هرچند که این شبکه هنوز راه زیادی در پیش دارد تا به هدف نهایی خود دست پیدا کند.
بهعنوان مثال، اپلیکیشنی به نام Fold وجود دارد که به کاربرانی که از آن خرید میکنند، ساتوشی اهدا میکند. نصب و استفاده از این اپلیکیشن بسیار آسان است و جدیداً بازیهای شانسی هم به آن اضافه شده است. گردونهای در درون این اپلیکیشن قرار دارد که مانند یک بازی، میتوانید آن را بچرخانید و در هر روز مقداری ساتوشی برنده شوید.
یا سایت دیگری به نام Stak وجود دارد که امکان انجام ریزوظایف آنلاینی مانند ترجمه یا برچسبزنی تصویر را فراهم میکند و دستمزد کاربران را در قالب ساتوشی پرداخت میکند. این سایت ادعا میکند که ۱۹,۰۰۰ کاربر فعال دارد.
از نمونه ابزارهای دیگر، میتوان به OpenNode اشاره کرد. OpenNode یک پردازشگر پرداخت بیت کوین است که به کسبوکارها کمک میکند تا با استفاده از لایتنینگ، بیت کوین را بهعنوان ابزار پرداخت بپذیرند.
OpenNode در کنفرانس بیت کوین ۲۰۲۱ حضور پررنگی داشت. مکِنزی سیگلاس (MacKenzie Sigalos)، گزارشگر CNBC در همین رابطه میگوید:
یک تم غالب در کنفرانس بیت کوین ۲۰۲۱، بلوغ شبکه لایتنینگ بود. تقریباً همه غرفههای کنفرانس، تراکنشهای لایتنینگ را میپذیرفتند.
یکی از بهترین کیف پولهای لایتنینگ، بلووالت (BlueWallet) است. علاوه بر این، بیشتر صرافیهای ارز دیجیتال مانند اوکیاکس، کراکن و بیتفینکس هم در حال ادغام لایتنینگ در پلتفرم کاری خود هستند. لیست این صرافیها کاملتر هم خواهد شد (طبق گفتهٔ گنتری، بیش از ۱۵۰ شرکت در حال کار بر روی لایتنینگ هستند).
اپلیکیشنهایی شبیه به Fold یا Stak، به مردم کشورهای فقیر کمک میکنند تا ساتوشی یا همان بیت کوین به دست بیاورند. جالبتوجه است که گنتری و دیکرسون هم دوست دارند از عبارت «بهدستآوردن ساتوشی (earn sats)» به جای «بهدستآوردن بیت کوین (earn bitcoin)» استفاده کنند و به نظر میرسد این اصطلاح جهانی شده است.
گنتری توضیح میدهد که یک کیف پول معمول لایتنینگ، بیشتر شبیه به همان کیف پولهای معمولی است که ارزهای فیات خود را در آن نگهداری میکنید و بعید است کسی را ببینید که بیش از ۱ میلیون ساتوشی یا ۵۰۰ دلار در یک کیف پول نگه دارد. بنابراین اصطلاح «بهدستآودن ساتوشی» در اینجا منطقیتر است.
تأکید بر ساتوشی بهجای بیت کوین، یک اشاره ضمنی به اقبال جهانی به لایتنینگ است. گنتری میگوید:
کشورهایی هستند که در آنها، ساتوشی با کمترین واحدهای پولی برابر است. مثلاً در حال حاضر هر ریال ایران برابر با ۰.۰۰۰۰۲۴ دلار است و بنابراین ارزش هر ساتوشی حدوداً برابر با ۹۰ ریال است. یا ارزش ۱ ساتوشی برابر با ۷ دانگ ویتنام است. من هر روز با کسانی صحبت میکنم که فرضیات و تفکراتشان دربارهٔ بیت کوین و پول، با تفکرات ما فرسنگها فاصله دارد.
هدف از همه این اقدامات و همه نکتههایی که تا به اینجا بیان شد، رساندن بیت کوین به دست ۱ میلیارد نفر در ۱۰ سال آینده است. با این حال، گنتری معتقد است که این کار بسیار سریعتر هم میتواند انجام شود. یکی از دلایل سختبودن پیشبینی این زمانبندی (در کنار عدم قطعیت ذاتی بیت کوین)، راهبرد لایتنینگ مبنی بر تمرکز بر توسعهدهندگان است. گنتری میگوید:
بیشتر کاری که در حال انجام آن هستیم، توسعه زیرساختی است که استارتآپها بتوانند از آن استفاده کرده و کاربر به دست بیاورند. تعریف این زمانبندیها در زمان کنونی دغدغه ما نیست. تمام کاری که ما میتوانیم انجام دهیم، ساخت پروتکل و نودها و کمک به ساخت شبکه است.
در کنار همه اینها، رشد خود شبکه هم زمانبر است. گنتری در اینباره میگوید:
آنچه در لایتنینگ میبینم یک شبکه مخابراتی یا چیزی در حد سیمهای تلفن یا خطوط فیبر نوری است.
تیم لایتنینگ تنها ۱۰,۰۰۰ نود خود را اداره میکند؛ مابقی کار بهصورت ارگانیک و فراتر از کنترل آنها اتفاق میافتد. بهعقیده گنتری:
چون این یک رشد صحیح، ارگانیک، واقعی و غیرمتمرکز است، مدتی طول خواهد کشید؛ اما از طرف دیگر، باز هم به همین علت که این شبکه واقعی است، چیزی نیست که ناپدید یا نابود شود. این شبکه تنها رشد میکند و ریشهدارتر خواهد شد.
مشکلات لایتنینگ
شاید در حال حاضر تنها مشکل اساسی لایتنینگ این باشد که هنوز تا حدی گیجکننده و مبهم است؛ علیالخصوص برای تازهواردها. محصولاتی مانند Pool و Loop که خود لایتنینگ آنها را توسعه داده و محصولات داخلی لایتنینگ محسوب میشوند، احتمالاً کاربران معمولی را گیج خواهند کرد.
بهعنوان مثال، خبرنامه لایتنینگ و بخش «شروع کار با LND (Lightning Network Daemon)» را در نظر بگیرید. این بخش شامل عنوانهای زیر است:
• چه چیزی باعث ارتقای کیفیت یک گره مسیریابی میشود
• پیکربندی بهینه یک گره مسیریابی
• مدیریت نقدینگی لایتنینگ
• مدیریت تراکنشهای تأییدنشده
• ایمنسازی نود شبکه لایتنینگ
احتمال اینکه افرادی مانند پدر و مادرهای ما از این جملات و اصطلاحات سر در بیاورند عملاً صفر است. استارک و دیگران هم این قضیه را میدانند. استارک که از مدتها پیش گفته باید ارسال بیت کوین با لایتنینگ بهاندازه ارسال تصویر در یک پیامرسان ساده باشد، با تأیید این نکته میگوید:
کاربر نهایی نیازی به دانستن دربارهٔ کانالها ندارد.
او وضعیت کنونی بیت کوین را به روزهای اولی تشبیه میکند که اینترنت آمده بود. اگرچه استارک اولین نفری نیست که این مقایسه را انجام میدهد، اما او در سال ۲۰۱۴ و دو سال قبل از اینکه لایتنینگ اجرایی شود در توییتی نوشت:
بیت کوین بهعنوان یک پروتکل پتانسیل عظیمی دارد. این پروتکل مثل یک لایه TCP است؛ اما تابهحال کسی لایه HTTP را ایجاد نکرده است.
از همین توصیف مشخص است که نقش لایتنینگ، دمیدن حیات در لایه کاربرپسند HTTP است؛ بهطوری که ارسال بیت کوین به فرایندی آسان و قابلاجرا تبدیل شود.
دیکرسون میگوید:
چشماندازِ من برای آینده این است که هیچ تفاوت و تمایزی بین بیت کوین و لایتنینگ وجود نداشته باشد. لایتنینگ شبکهای برای انتقال بیت کوین است؛ پس لایتنینگ خودِ بیت کوین است.
اینطور هم میتوان تصور کرد که کیف پول داغ لایتنینگ بهعنوان یک حساب جاری عمل کرده و بیت کوینی که در ذخیرهٔ سرد قرار دارد، برای نگهداری بلندمدت یا همان هودل (HODL) مناسب است.
آینده لایتنینگ
لایتنینگ در آینده چه دریچهای را به روی ما میگشاید؟ بهگفتهٔ استارک، لایتنینگ کاربردهای زیادی دارد که ما کاربران عادی هنوز حتی به آنها فکر هم نکردهایم؛ اما برخلاف ما، تیم توسعه لایتنینگ به بسیاری از این کاربردها فکر کردهاند. یکی از بزرگترین و پراهمیتترین کاربردهای لایتنینگ «ریزپرداختها» هستند.
گنتری در اینباره میگوید:
وقتی در اینترنت برای دسترسی به محتوا نیاز به اشتراک پیدا میکنم یا از من خواسته میشود برای دسترسی به یک خبرنامه ثبت نام و احراز هویت کنم، واقعاً عصبانی میشوم. این یک مشکل حلشده است. من میتوانم یک نود لایتنینگ اجرا کنم و ۱۰ سنت به شما بپردازم. شما به اطلاعات کارت اعتباری من نیازی ندارید. نیازی به آدرس ایمیل هم نیست. تنها چیزی که شما نیاز دارید، چند ساتوشی از جانب من است.
البته پرداختها تنها بخشی از قصه هستند. شبکه لایتنینگ چیزی بیش از نقلوانتقال ساتوشی بین کاربران است. بهبیان دیگر، خود این شبکه با اهداف دیگری نیز قابلاستفاده است.
یکی از پروژههای لایتنینگ که خیلی توجه دیکرسون را جلب کرده، پروژهای به نام «Impervious AI» است. Impervious AI که در مرحله بتا قرار دارد، یک شبکه لایه سوم است که برای راهاندازی ویپیانهای غیرمتمرکز، پلتفرمهای پیامرسان یا حتی پلتفرمهای پخش ویدیو، موسیقی یا پادکست مناسب است.
چیس پرکینز (Chase Perkins)، بنیانگذار و مدیرعامل Impervious میگوید:
فرقی نمیکند که در چین باشید یا در ایران. با استفاده از این پلتفرم میتوانید آزادانه و بدون هیچگونه سانسوری صحبت کنید.
بیشتر مردم شبکه همتابههمتای بیت کوین را یک شبکه ۱به۱ میدانند؛ در حالی که پرکینز میگوید آنچه «میتواند مردم را شگفتزده کند» این است که این شبکه همتابههمتا میتواند ۱به۵۰ یا ۱به۱۰۰۰۰ هم باشد. این مهم با لایتنینگ محقق میشود. او میگوید:
اغلب مردم مایلند اینطور فکر کنند که همتابههمتا مقیاسپذیر نیست، ولی هست.
از همان مسیرهای پولی لایتنینگ میتوان برای ساخت نسخههای غیرمتمرکزی از تلگرام، سیگنال یا ویپیانهای مختلف استفاده کرد.
این رویکرد مشابهی است که «Sphinx» هم از آن استفاده میکند. Sphinx یک اپلیکیشن چت است که از مسیرهای پرداخت لایتنینگ برای انتقال پیام بدون سانسور و خارج از نظارت سازمانی بهره میبرد. گنتری دربارهٔ این پیامرسان میگوید:
پیامهای متنی (در Sphinx) از طریق اینترنت معمولی منتقل نمیشوند. اینها دادههایی هستند که از مسیرهای پولی ردوبدل میشوند. کاربران بهجای زدن دکمهٔ ارسال برای انتقال پیام، میتوانند دکمه ارسال را زده و ۱۰۰۰ ساتوشی بفرستند. وقتی مردم این را بشنوند، میگویند: «آهان پس بیت کوین این است!؟ من اصلاً چنین فکری نمیکردم.»
ممکن است کاربران عادی شرکتهای متمرکز اهمیتی به حریم خصوصی، مقاومت در برابر سانسور یا آزادشدن از این ساختار متمرکز ندهند؛ اما این معادله قابلتغییر است. نتایج یک همهپرسی که شرکت سیسکو (Cicso) در سال ۲۰۱۹ انجام داد نشان میدهد که ۸۴ درصد از شرکتکنندگان به حریم خصوصی خود اهمیت داده و ۸۰ درصد از آنها تمایل داشتند زمان و هزینه بیشتری برای حفظ حریم دادههای خود صرف کنند.
اکنون اپل هم «حریم خصوصی» را بهعنوان یک ویژگی جنجالی و جدید معرفی کرده و آن را یکی از دستاوردهای مهم خود میداند؛ چیزی شبیه به یکی از همان طراحیهای مبتکرانهای که جانی آیو (Johnny Ive)، نایبرئیس سابق بخش طراحی صنعتی شرکت اپل داشت.
اگر مسئله حریم خصوصی در فضای اینترنت هنوز هم انتزاعی به نظرتان میرسد یا به اهمیت آن پی نبردهاید، روزنامه حامی دموکراسی اپل دیلی (Apple Daily) در هنگ کنگ را به یاد بیاورید که دولت چین اخیراً آن را تعطیل کرد.
Impervious AI میتواند بهکمک لایتنینگ نشریهای اینچنینی بسازد که در مقابل فشارهای سیاسی مقاومت کند. همان طور که گلدشتاین پس از تعطیلی آن روزنامه توییت کرد:
به همین دلیل است که بیت کوین برای آزادی بیان و دموکراسی مهم است.
در نهایت، لایتنینگ میتواند اینترنت را از چهارچوب فعلی خود که بر پایه تبلیغات و حمایتهای مالی ابرشرکتها میچرخد رها کند. استارک میگوید:
در حال حاضر در اینترنت یک مدل مبتنی بر تبلیغات داریم که کاربران را رهگیری کرده و اطلاعات زیادی از آنها به دست میآورد. این درست نیست و باید از بین برود.
لایتنینگ میتواند در پیادهسازی یک «هویت خودحاکمیتی» یا «SSID» مؤثر باشد. SSID در اینترنت کمابیش یعنی اینکه شما بتوانید بدون بهاشتراکگذاری اطلاعات شخصی مانند آدرس، تاریخ تولد یا اطلاعات کارت اعتباریتان، به سایتها وارد شوید یا آنلاین خرید کنید؛ اما چنین چیزی چگونه ممکن است؟
تقریباً همهٔ متخصصین با SSID موافقند؛ اما دربارهٔ چگونگی توسعهٔ آن شفافیتی وجود ندارد. اولالووا اسونتکون (Olaoluwa Osuntokun)، همبنیانگذار و مدیر فناوری لایتنینگ لبز در وبلاگ این پروژه میگوید:
لایتنینگ پتانسیلِ تبدیلشدن به روش پرداخت غالب برای دسترسی به خدمات و منابع وب را دارد. در این وب جدید، کاربران بهجای اینکه با پیکسلهای نامرئی جهت تبلیغات ردگیری شوند یا مجبور به ارائه ایمیلهای خود شوند و تا آخر عمر تبلیغات و ایمیلهای اسپم دریافت کنند، میتوانند بهازای خدماتی که به آنها دسترسی دارند مبلغی را پرداخت کرده و بلیت یا رسیدی دریافت کنند و در آینده از آن برای احراز هویت و دسترسی به منابع و خدمات استفاده کنند.
همان طور که گنتری میگوید، در این چهارچوب جدید یک فناوری به نام «توکنهای احراز هویت سرویس لایتنینگ» (بهاختصار LSAT) وجود دارد. این فناوری یک پروتکل استاندارد جدید برای احراز هویت و APIهای پولی است که «منطق احراز هویت و پرداخت را از منطق اپلیکیشن جدا میکند».
بهزبان ساده، یک کاربر از شبکه لایتنینگ برای خرید توکن LSAT و سپس خرجکردن آن توکن در زمان ورود به وبسایتهای مشخص استفاده میکند. با استفاده از این روش، نیازی به اشتراکگذاری اطلاعات کارت اعتباری نیست. سازوکار این فناوری از بسیاری جهات شبیه به یک شهربازی است که در آن برای استفاده از وسایل بازی، بلیت تهیه میکنید.
بهگفتهٔ گنتری، این اتفاق نباید تغییر خاصی را در رفتار کاربران ایجاد کند. تنها تفاوت این روش با روشهای سنتی این است که بهجای استفاده از کارت اعتباری یا مدیریت پسورد، باید توکنهای LSAT خود را در درون کیف پول لایتنینگ خود مدیریت کنید. شاید در زمان فعلی این مسئله دور از ذهن به نظر برسد؛ اما اینکه کشوری مانند السالوادور بخواهد از لایتنینگ برای پذیرفتن بیت کوین استفاده کند هم زمانی بسیار دور از ذهن بود.
بعد از همه این توضیحات، به نقش بیت کوین در شبکه میرسیم. استارک میگوید که اگر ذهنیت غالب در میان کاربران بیت کوین به سمت قیمت آن سنگینی کند، مردم بیت کوین را بیشتر به چشم یک «دارایی» نگاه میکنند؛ اما این در حالی است که بیت کوین بهعنوان یک «شبکه پولی» هم بسیار قدرتمند است. هر دوی این ویژگیها شانهبهشانه حرکت میکنند.
استارک به قانون متاکالف (Metacalf Law) اشاره میکند که به موجب آن، «ارزش یک شبکه ارتباطی با مجذور تعداد کاربران متصل به آن نسبت مستقیم دارد»؛ یعنی هر کاربر جدیدی که به شبکه وصل میشود، ارزش شبکه بهصورت تصاعدی افزایش پیدا خواهد کرد. استارک میگوید:
لایتنینگ اثر شبکه را مضاعف میکند. این فناوری تعداد زیادی از افراد را گرد هم آورده و آنها را قادر به انجام تراکنش با یکدیگر خواهد کرد.
در دنیایی که استارک رویای آن را در سر دارد، بیت کوین نه فقط یک داریی، بلکه یک شبکه نیز هست و میتواند حتی بهعنوان یک شبکه مرجع برای مبادله ارزهای دیجیتال دیگر عمل کند. بهگفته او:
نیازی نیست که همیشه بیت کوین را یک «واحد محاسبه» در نظر بگیریم. بیت کوین را میتوان لایهای شفاف و روشی مناسب برای انتقال پول دانست.
برخی از افرادی که بیت کوین را هیچچیزی بهغیر از ذخیره ارزش نمیدانند، همیشه این سؤال را مطرح میکنند که: «اگر بیت کوین تا این حد باارزش است، چرا باید آن را خرج کرد؟». اینکه بیت کوین را شبکهای برای انتقال پول در نظر بگیریم، به این نگرانیها پاسخ میدهد و باعث میشود که «خرجکردن» بیت کوین منطقی به نظر برسد. در واقع ارزشی که از آن صحبت میکنیم، وابسته به همین کارکرد پولی بیت کوین است.
استارک «انسانها» را تنها کاربران ارزهای دیجیتال نمیداند و معتقد است که «کامپیوترها» هم از ارزهای دیجیتال استفاده خواهند کرد. اعضای جامعه ارزهای دیجیتال با این ادعا که بیت کوین به افراد محروم از خدمات بانکی سرویس میدهد آشنا هستند؛ اما استارک از این هم فراتر میرود و ایده «کامپیوترهای محروم از خدمات بانکی» و «امکان انجام تراکنشهای ماشین-به-ماشین» را مطرح میکند. او میگوید:
۱۰۰ درصدِ ماشینها به خدمات بانکی دسترسی ندارند؛ اما میتوانند ارزش را نگهداری کرده و مبادله کنند. چرا سیستم عامل یک خودروی تسلا وقتی که در جایگاه شارژ برق است، نمیتواند بهسادگی چند ساتوشی بپردازد و برود؟
در نهایت، شاید هیجانانگیزترین بُعد لایتنینگ این است که هیچ کاری با قیمت بیت کوین ندارد. یکی از شعارهای استارک این است که «کاری به افزایش قیمت» ندارد؛ بلکه به «افزایش تعداد کاربران» فکر میکند. در واقع هدف نهایی او، گسترش کاربرد جهانی بیت کوین است؛ نه افزایش تعداد کاربرانی که پروفایلهای توییترشان را به چشمهای لیزی تغییر میدهند.
[توضیح مترجم: منظور از چشمهای لیزری، جنبشی است که بسیاری از کاربران بیت کوین در توییتر به راه انداختند و با تغییر عکس پروفایل خود به عکسی با چشمان لیزری، اعلام کردند که منتظر افزایش قیمت بیت کوین به ۱۰۰٬۰۰۰ دلار و بالاتر هستند.]
من در تاریخ ۱۸ مه (۲۸ اردیبهشت)، یعنی یک هفته بعد از اینکه قیمت بیت کوین از ۶۰ هزار دلار سقوط کرد، با استارک صحبت کردم. او خوشحال و راحت به نظر میرسید. استارک میگوید:
من عاشق بازارهای خرسی هستم. حالا زمان ساختن و خلقکردن است. بازارهای خرسی کمتر حواس من را پرت میکنند.
تلاش او بر این است که به همهمهای که حول تغییرات قیمت بیت کوین وجود دارد و همچنین توییتهایی که اخیراً میلیاردرها منتشر میکنند توجهی نکند. او همچنین از اقدامات ایلان ماسک مطلع است و از آن ابراز نگرانی میکند.
استارک بلافاصله پس از توییت ایلان ماسک که قیمت بیت کوین را جابهجا کرد گفت:
این یک تکنولوژی برای توانمندکردن مردم، ارتقای اینترنت و بهترکردن فضای آن است. اینجا زمین بازیِ میلیاردرها نیست. ماسک میتواند یک بیت کوین بخرد. میتواند دربارهٔ آن توییت کند. میتواند بیت کوین بفروشد. اینها مشکلی ندارد و برای همه آزاد است. هیچکس برای مشارکت در خریدوفروش نیازی به اجازه دیگران ندارد و به همین دلیل است که این فناوری قدرتمند است؛ اما به نظرم این حجم از تمرکز بر یک فرد مشکلساز خواهد شد.
بهعقیده استارک، فقدان وجود یک رهبر در بیت کوین یک ویژگی است؛ نه یک باگ.
این حقیقت که ساتوشی ناپدید شده، یکی از بهترین چیزهایی است که میتوانست برای بیت کوین اتفاق بیافتد. همه ما ساتوشی هستیم؛ البته بهغیر از کریگ رایت (و میخندد).
استارک یک هدف نهایی دارد که آن را برای همیشه در ذهنش نگه میدارد. او میگوید:
من زندگی خودم را وقف نمیکنم تا میلیاردرها بتوانند همهچیز را مطابق میلشان دستکاری کنند یا ثروتمندان ثروتمندتر شوند. من زندگیم را صرف میکنم تا یک میلیارد نفر بتوانند به این فناوری دسترسی داشته باشند و از این طریق، کیفیت زندگی و جهانشان ارتقا پیدا کند.
او ممکن است بهزودی این استدلال را به یک اصل تعریفکننده و یک شعار اختصاصی تبدیل کند که: «بیت کوین برای میلیاردها نفر، نه برای میلیاردرها.»
[ad_2]
لینک منبع